کارمندان ۱۳ ساله نیستند!
کارمندان ۱۳ ساله نیستند!
در سازمانها و شرکتهایی که کارمندان مانند کودکان ۱۳ ساله مدیریت میشوند، نتایج کاری نیز به همان نسبت کودکانه خواهد بود. چنین شیوهای نهتنها بازدهی را افزایش نمیدهد، بلکه مانع از شکوفایی خلاقیتها و بهرهوری واقعی کارکنان میشود. در این گونه شرکتها، برای انجام هر کار کوچک یا صرف هر هزینه جزئی، نیاز به کسب اجازه از مدیریت است.
این شیوه مدیریتی پیامی ضمنی را به کارمندان منتقل میکند: "ما به شما اعتماد نداریم." وقتی مدیریتی اینگونه محدودکننده و کنترلگر باشد، جلوگیری از دسترسی کارمندان به سایتهای شبکههای اجتماعی یا تماشای ویدیوهای یوتیوب در زمان کاری، چه ارزشی خواهد داشت؟ پاسخ ساده است: هیچ.
زمانی که افراد مجبور به ترک فعالیتهای مورد علاقهشان مانند بازدید ازشبکههای اجتماعی یا تماشای ویدیوهای کوتاه میشوند، انرژی و خلاقیت آنها کاهش مییابد. این زمان، به جای تبدیل شدن به ساعات کار مفید، به فعالیتهای دیگری مانند مکالمات غیرضروری یا جستجوهای بیهدف اختصاص مییابد. در واقع، تلاش برای گرفتن هشت ساعت کار کامل و متمرکز از کارمندان در طول یک روز، افسانهای بیش نیست. اگرچه ممکن است کارکنان هشت ساعت در دفتر حضور داشته باشند، اما میزان کار مفید آنها به مراتب کمتر است.
کارمندان، همانند هر انسان دیگری، نیاز به تنوع و سرگرمی در روز کاری خود دارند. زمانی که این نیازها به درستی مدیریت شوند، نهتنها آسیبی به عملکرد کلی سازمان وارد نمیشود، بلکه بهرهوری کلی نیز افزایش مییابد. تخصیص زمانی اندک برای بازدید از یوتیوب یا فیسبوک، هیچ ضرری به سازمان نمیزند؛ بلکه این کنترلهای بیهوده و سیاستگذاریهای محدودکننده است که هزینههای سنگینی را به شرکت تحمیل میکند.
برای مثال:
راهاندازی نرمافزارهای نظارتی چه هزینهای برای شرکت دارد؟
چه میزان از زمان ارزشمند کارمندان بخش فناوری اطلاعات صرف نظارت بر دیگر کارکنان میشود؟
چند ساعت کاری مفید برای نوشتن آییننامهها و دستورالعملهایی که هرگز به دقت خوانده نمیشوند، هدر میرود؟
وقتی تمامی این هزینهها را جمعبندی کنید، متوجه میشوید که عدم اعتماد به کارمندان، چقدر گرانتر از اعتماد به آنها است.
مدیریتی که به کارمندان خود اعتماد نکند و آنها را با رفتارهای محدودکننده مواجه سازد، نهتنها در دستیابی به اهداف خود ناکام میماند، بلکه باعث ایجاد یک فضای کاری پرتنش و بیانگیزه خواهد شد.
سازمانهای موفق به این نکته پی بردهاند که اعتماد و احترام به کارمندان، کلید موفقیت و بهرهوری بالاتر است. ایجاد فضایی که در آن کارمندان احساس کنند مورد اعتماد و ارزش قرار گرفتهاند، به مراتب اثرگذارتر از هر نرمافزار نظارتی یا آییننامه کنترلگر است.
نتیجهگیری
اعتماد به کارمندان، نه تنها هزینههای نظارتی و کنترلی را کاهش میدهد، بلکه انگیزه و خلاقیت آنها را نیز افزایش میدهد. در نهایت، این اعتماد است که بهرهوری و موفقیت واقعی را به همراه دارد، نه کنترل و محدودیتهای بیهوده. به یاد داشته باشید، کارمندان ۱۳ ساله نیستند و مدیریت آنها نیز نباید به شیوهای کودکانه انجام شود.
نوشته: جیسون فرید
منبع: مدیریت رفتار سازمانی
عوامل اصلی نارضایتی کارکنان از مدیران
نقش منابع انسانی در ارتقای سلامت روان کارکنان