عوامل اصلی نارضایتی کارکنان از مدیران
عوامل اصلی نارضایتی کارکنان از مدیران
یکی از چالشهای عمده در محیطهای کاری، به ویژه در سازمانهایی که بر عملکرد و بهرهوری تأکید دارند، رابطه میان مدیران و کارکنان است. بسیاری از کارمندان احساس میکنند که کارهای خوب آنها در محیط کار نادیده گرفته میشود و این میتواند به مرور زمان باعث ایجاد تنفر نسبت به مدیران و سازمان شود.
این مقاله به بررسی دلایل این نارضایتیها پرداخته و راهکارهایی برای بهبود این شرایط ارائه میدهد.
عدم تقدیر از کارمندان/ نادیده گرفتن دستاوردها
تحقیقات نشان میدهد که حدود ۴۳ درصد کارکنان احساس میکنند که تلاشها و دستاوردهای آنها توسط مدیرانشان دیده نمیشود. این موضوع به ویژه در سازمانهایی که فرهنگ تقدیر و تشویق به درستی نهادینه نشده، بیشتر به چشم میخورد. زمانی که کارمندان تصمیمات خوبی میگیرند، در جلسات مشارکت مؤثر دارند یا ایدههای نوینی را مطرح میکنند، انتظار دارند که این اقدامات با تشویق و بازخورد مثبت همراه باشد. اما اغلب سرپرستان و مدیران در این زمینه کوتاهی میکنند.
نقش تقدیر در یک سازمان سالم
یکی از نشانههای بارز یک سازمان سالم و پویا، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در چنین سازمانهایی، مدیران به طور منظم از کارکنان خود تقدیر میکنند و این تقدیر میتواند به شکلهای سادهای مانند گفتن جملاتی از قبیل "نکته خوبی است"، "واقعا قابل ستایش است"، "چه خوب، چه عالی" و یا حتی یک "مرسی" ساده باشد. این نوع تعاملات، انگیزه کارکنان را افزایش داده و آنها را به مشارکت بیشتر در امور سازمان ترغیب میکند.
اما چرا برخی مدیران از تقدیر و تشکر از کارکنان خود اجتناب میکنند؟ دلایل متعددی میتواند وجود داشته باشد:
خواستار سختکوشی بدون تشکر:
برخی مدیران بر این باورند که کارکنان باید بدون انتظار تقدیر و تشکر، به سختکوشی ادامه دهند. این دیدگاه منجر به نارضایتی و کاهش انگیزه در کارکنان میشود.
نگرش به کارکنان به عنوان هزینه:
برخی مدیران به کارکنان به چشم هزینه نگاه میکنند و نه سرمایهای باارزش که باید از آن مراقبت و تقدیر شود. این نگرش نه تنها به کارکنان آسیب میزند، بلکه میتواند به کاهش بهرهوری سازمان نیز منجر شود.
عدم درک اهمیت تقدیر:
برخی مدیران به اهمیت تقدیر و شناسایی موفقیتهای کارکنان پی نبردهاند. آنها نمیدانند که یک تشکر ساده چقدر میتواند برای کارمند مهم باشد و او را به ادامه تلاشهایش ترغیب کند.
فقدان هوش عاطفی:
برخی مدیران فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیارزش و حتی بیزارکننده میدانند. این دسته از مدیران معمولاً توانایی برقراری ارتباط مؤثر با کارکنان خود را ندارند.
عدم تجربه تقدیر:
گاهی اوقات مدیران خود هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند و به همین دلیل، اهمیت این امر را درک نمیکنند.
نتیجه گیری
در نهایت، تقدیر و تشکر از کارکنان نه تنها یک وظیفه اخلاقی است، بلکه ابزاری مؤثر برای افزایش انگیزه، رضایت و بهرهوری در محیط کار محسوب میشود. مدیرانی که اهمیت تقدیر را درک کرده و آن را در سازمان خود نهادینه میکنند، نه تنها روابط بهتری با کارکنان خود برقرار میکنند، بلکه به بهبود عملکرد کلی سازمان نیز کمک میکنند. برای سازمانها، ایجاد فرهنگی مبتنی بر تقدیر و تشویق، یکی از کلیدهای اصلی برای موفقیت پایدار است.
✍️منبع: impact