
مدیران، رهبران آینده نیستند!
مدیران، رهبران آینده نیستند!
"مدیران کسانی هستند که کارها را به درستی انجام میدهند، رهبران کسانی هستند که کارهای درست را انجام میدهند"
شاید این جمله را بارها شنیده باشیم، همین باعث میشود مدیران تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا بتوانند به رهبران تاثیرگذار تبدیل شوند و کارمندان بتوانند به آنها تکیه کنند.
اصلی ترین تفاوت بین یک مدیر و یک رهبر خوب در میزان تمرکز آنهاست.
مدیران بزرگ به درون شرکتها، کارمندان، تفاوت سبک کاری آنها، هدفها و نیازهای آنها تمرکز میکنند.
آگاهی کامل از این تفاوتها میتواند مدیران را به سوی راه درست برای آزاد کردن استعدادهای منحصربهفرد هرکدام از کارکنان و تبدیل آنها به بهترین عملکرد ممکن راهنمایی کند.
در نقطه مقابل، رهبران بزرگ قرار دارند؛آنها توجه زیادی بر رقابتهای آینده و مسیرهای جایگزین دارند. این رهبران تلاش میکنند استعدادها و توانمندیهای کارمندان را به هم وصل کنند. رهبران سازمانی بزرگ افرادی پر از اندیشههای استراتژیک هستند.
مدیران بزرگ به رهبران سازمان وابسته نیستند، همانطور که رهبران بزرگ نیز صرفا مدیرانی دارای تجربیات و دانش فردی نیستند
در حقیقت فعالیتهای هستهای یک مدیر و یک رهبر سازمانی با هم متفاوت است.به همین علت این احتمال وجود دارد که یک نفر رهبری فوقالعاده باشد، اما در مدیریت ناتوان، و برعکس این موضوع هم امکانپذیر است.
در دنیای کسب و کار، کسانی که بتوانند هم مدیران بزرگی باشند و هم رهبرانی تاثیرگذار، افرادی استثنایی به حساب میآیند. بنابراین ترکیب کورکورانه نقشهای مدیریتی و رهبری در یک فرد، در هر شرکتی میتواند منجر به نابودی آن مجموعه شود..
آنچه شرکتها میتوانند برای حمایت از مدیران بکار گیرند، کمک به آنها برای متمرکز شدن روی چهار فعالیت محوری است که عبارتند از:
انتخاب افراد مناسب،مشخص کردن انتظارات از افراد، انگیزه دادن به افراد و کمک به پیشرفت آنها.
برای همین، صرفنظر از سبک مدیریتی هر مدیر، چنانچه او بتواند در انجام این چهار نقش موفق باشد و بتواند استعدادهای کارمندان را به عملکرد مطلوب تبدیل کند، آن مدیر، مدیر موفقی خواهد بود.
منبع : Gallup