5 تکنیک کلیدی تصمیمگیری برای مدیران
5 تکنیک کلیدی تصمیمگیری برای مدیران
تصمیمگیری یک مهارت ضروری تجاری است که عملکرد سازمانی را هدایت میکند. بررسی بیش از 750 شرکت توسط شرکت مشاوره مدیریت Bain نشان داد که بین اثربخشی تصمیمگیری و نتایج مالی 95 درصد همبستگی وجود دارد. این دادهها همچنین نشان داد شرکتهایی که در تصمیمگیری و اجرای تصمیمات برتر هستند، تقریباً شش درصد بیشتر از رقبای خود بازدهی تولید میکنند.
در اینجا پنج تکنیک تصمیمگیری وجود دارد که میتوانید برای بهبود مهارتهای مدیریتی خود و کمک به موفقیت سازمان خود از آنها استفاده کنید.
تکنیکهای تصمیمگیری برای مدیران
- یک رویکرد فرایندگرا داشته باشید
یکی از مسئولیتهای اصلی شما بهعنوان یک مدیر، انجام کارها با دیگران و از طریق آنهاست که شامل اعمالنفوذ فرایندهای سازمانی برای دستیابی به اهداف و تولید نتایج است. به گفته پروفسور لن شلزینگر، پروفسور مدرسه بازرگانی هاروارد، تصمیمگیری یکی از فرایندهایی است که میتوان از آن به نفع شما استفاده کرد.
شلزینگر میگوید: اکثر مردم به تصمیمگیری بهعنوان یک رویداد فکر میکنند. «بسیار نادر است که یک نقطه از زمان را پیدا کنید که در آن «تصمیم مهم» گرفته شود و همه چیز از آنجا پیش برود. چیزی که ما واقعاً در مورد آن صحبت میکنیم یک فرایند است. نقش مدیر در نظارت بر آن فرایند ساده است، اما درعینحال، فوقالعاده پیچیده است.»
هنگامی که فرایند تصمیمگیری خود را ایجاد میکنید، اولین اقدام شما باید این باشد که موضوع موردنظر را چارچوببندی کنید تا مطمئن شوید که سؤالات درست پرسیده میشود و همه در مورد آنچه باید تصمیمگیری شود توافق دارند. سپس، تیم خود را بسازید و پویایی گروه را مدیریت کنید تا مشکل را تجزیهوتحلیل کنید و یک راهحل مناسب ایجاد کنید. با پیروی از یک فرایند ساختاریافته و چندمرحلهای، میتوانید به نتیجه دلخواه برسید.
- تیم خود را در فرایند مشارکت دهید
تصمیمگیری لازم نیست در تنهایی انجام شود. اعضای تیم خود را در این فرایند مشارکت دهید تا دیدگاههای متعددی را وارد گفتگو کنید. تحقیقات نشان میدهد که تصمیمگیری تیمی بسیار مؤثر است؛ زیرا دانش و تجربه جمعی افراد را تجمیع میکند و منجر به راهحلهای نوآورانهتر میشود و به آشکار شدن و غلبه بر تعصبات پنهان در بین گروه کمک میکند. با درنظرگرفتن دیدگاههای دیگران در مورد نحوه برخورد و غلبه بر یک چالش خاص، میتوانید از تعصبات ضمنی خودآگاهتر شوید و تیم خود را با سطح هوش هیجانی بیشتری مدیریت کنید .
- یک ذهنیت مشارکتی را پرورش دهید
بسیار مهم است که در مراحل اولیه تصمیمگیری ذهنیت درست را تقویت کنید تا اطمینان حاصل کنید که تیم شما با همکار میکند. هنگام مواجهه با یک تصمیم، دو ذهنیت کلیدی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از:
طرفداری: ذهنیتی که تصمیمگیری را بهعنوان یک مسابقه میبیند. در گروهی با طرز فکر حمایتی، افراد به دنبال متقاعدکردن دیگران، دفاع از مواضع آنها و کماهمیت جلوهدادن نقاط ضعف خود هستند.
پرسوجو: ذهنیتی که تصمیمگیری را با حل مشاع مشترک هدایت میکند. ذهنیت تحقیق بر روی افراد است که با ارائه استدلالهای متعادل، درنظرگرفتن گزینهها و پذیرفتن انتقاد سازنده، مفروضات را آزمایش و ارزیابی میکنند.
- ایجاد و حمایت از ایمنی روانی
برای اینکه اعضای تیم شما با اشتراکگذاری دیدگاههای مختلف خود احساس راحتی کنند و به طور مشترک کار کنند، ایجاد و حفظ محیطی از امنیت روانی بسیار مهم است .بر اساس تحقیقات گوگل ، ایمنی روانی مهمترین دلیل پویایی است که در میان تیمهای با عملکرد بالا یافت میشود. پروفسور اچ بی اس ایمی ادموندسون در کتاب اصول مدیریت میگوید: ایمنی روانی - قبل از هر چیز - برای دریافت اطلاعات و دیدگاهها ضروری است. این مفید است که بتوانیم قبل از رسیدن به یک نتیجه نهایی در مورد آنچه میدانیم و به روشی متفکرانه فکر میکنیم صحبت کنیم.
برای اینکه به تیم خود کمک کنید، محترمانه رفتار کنید و هنگام گوشدادن به نظرات همه افراد را در نظر بگیرید. هنگام بیان دیدگاه خود، باز و شفاف باشید و سبک ارتباطی خود را با نیازهای گروه تطبیق دهید. با گوشدادن فعالانه و هماهنگ شدن با احساسات و نگرشهای تیم، میتوانید پیوند اعتماد قویتری را با کارمندان خود ایجاد کنید و به آنها احساس مشارکت بیشتری کنید .
- اهداف و هدف تصمیم را تکرار کنید
در طول فرایند تصمیمگیری، اجتناب از یک دام مدیریتی مشترک و نادیدهگرفتن اهداف و هدف تصمیم روی میز ضروری است. اهدافی که برای رسیدن به آنها تلاش میکنید باید در ابتدای فرایند تصمیمگیری بهوضوح بیان شوند - و دائماً در سراسر آن تکرار شوند - تا اطمینان حاصل شود که در نهایت به آنها دستیافتهاند. بازدید مجدد از هدف بهویژه هنگام تصمیمگیریهای مربوط به ابتکارات پیچیده، مانند تغییر سازمانی، مهم است تا اطمینان حاصل شود که تیم شما احساس انگیزه و همسویی میکند و درک میکند که چگونه مشارکت آنها با اهداف بزرگتر مرتبط است.