مدیریت سطحی و راهکارهای بهبود آن
مدیریت سطحی و راهکارهای بهبود آن
- مدیریت سطحی و راهکارهای بهبود آن
مدیریت سطحی، اصطلاحی که توسط ویکتور لیپمن برای توصیف مجموعهای از رفتارهای مدیریتی تعریف شده است، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن مدیران عملکرد ضعیفی دارند، از تعارضها با کارمندان اجتناب میکنند و مسوولیتپذیری اندکی دارند. این نوع مدیریت که از نبود مدیریت کافی حکایت دارد، به نتایج ضعیف و ناکارآمدی در سازمانها منجر میشود. در بسیاری از موارد، مدیریت سطحی به راحتی شناسایی نمیشود، زیرا مدیران دارای این ویژگیها، لزوماً افراد نالایقی نیستند. این مقاله به بررسی عمیق مدیریت سطحی، عوامل مؤثر بر آن و راهکارهای بهبود آن میپردازد.
- بررسی مدیریت سطحی
مدیران سطحی اغلب در کسبوکار خود تبحر دارند و روابط خوبی با همکاران خود برقرار میکنند. به عنوان مثال، جیمی، یک مدیر توسعه محصول، جزئیات فنی محصولات تیمش را بهخوبی میشناسد و با روسای سایر بخشها همکاری موثری دارد. او در ارتباطات نیز بسیار خوب عمل میکند و تیمش از کار کردن با او لذت میبرند. این عوامل باعث میشوند که جیمی در نظر همکاران و زیرمجموعههای خود فردی محبوب و دوستداشتنی باشد.
اما، در عین حال، تیم جیمی در ارائه نتایج مطلوب ناتوان بود. آنها در پروژههای بزرگ با مشکل مواجه میشدند و اغلب نمیتوانستند ضربالاجلها را رعایت کنند. این مشکلات نشاندهنده یکی از ویژگیهای اصلی مدیریت سطحی است: عدم توانایی در دستیابی به نتایج مطلوب علیرغم داشتن دانش فنی و روابط خوب با همکاران.
- عوامل مؤثر در مدیریت سطحی
یکی از عوامل اصلی مدیریت سطحی، میل شدید به دوست داشته شدن است. این میل میتواند مدیران را از انجام کارهای ضروری بازدارد، زیرا این کارها ممکن است منجر به نارضایتی کارمندان شود. این مدیران تمایل دارند تا به هر قیمتی از منازعه دوری کنند. منازعهها بهطور ذاتی استرسزا و ناخوشایند هستند و مدیران سطحی ترجیح میدهند تا حد ممکن از آنها دوری کنند. به عنوان مثال، جیمی به شدت از اعضای تیمش دفاع میکرد و آنها را ضعیف نمیدانست، حتی زمانی که نتایج عملکردی تیمش نشاندهنده ضعفهایی بود.
- تأثیرات مدیریت سطحی
مدیریت سطحی تأثیرات منفی زیادی بر عملکرد سازمان دارد. این نوع مدیریت میتواند به کاهش بهرهوری، افزایش نارضایتی کارمندان و افزایش نرخ ترک کار منجر شود. در بلندمدت، سازمانها با کاهش نوآوری، کاهش کیفیت محصولات و خدمات و از دست دادن مزیت رقابتی مواجه خواهند شد.
- راهکارهای بهبود مدیریت سطحی
برای بهبود مدیریت سطحی، سه گام اساسی پیشنهاد میشود:
اجتناب از منازعهها را متوقف کنید: مدیران باید یاد بگیرند که با درگیریها بهطور سازنده برخورد کنند و از مواجهه با مشکلات و منازعهها نترسند. برخورد سازنده با منازعهها میتواند به بهبود عملکرد تیم و ایجاد فضای کاری بهتر کمک کند.
ایجاد هدف بهعنوان یک ماموریت کلیدی: مدیران باید اهداف واضح و قابل دستیابی را برای تیمهای خود تعیین کنند و تمام تلاش خود را برای رسیدن به این اهداف به کار گیرند. این اهداف باید به گونهای باشند که بتوانند عملکرد تیم را بهبود بخشند و انگیزهای برای تلاش بیشتر فراهم کنند.
ارزیابی عملکرد با سوال "آیا این بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید؟": مدیران باید اعضای تیم خود را به چالش بکشند تا بهترین عملکرد خود را ارائه دهند و از آنها بخواهند که بهبود مستمر را در کار خود لحاظ کنند. این ارزیابیها باید بهطور منظم انجام شوند تا تیمها همیشه در جهت بهبود حرکت کنند.
نتیجهگیری
مدیریت سطحی یک چالش بزرگ در سازمانها است که میتواند به نتایج نامطلوب و کاهش بهرهوری منجر شود. با این حال، با شناخت عوامل مؤثر بر مدیریت سطحی و اجرای راهکارهای مناسب، میتوان این مشکل را بهبود بخشید و به دستیابی به نتایج مطلوب کمک کرد. کلید موفقیت در مدیریت، تعادل بین روابط مثبت با کارمندان و تمرکز بر دستیابی به اهداف است. با اتخاذ رویکردی فعال و تعهد به بهبود مستمر، مدیران میتوانند از سطحینگری در مدیریت خود دوری کنند و به بهرهوری و کارایی بیشتری دست یابند. در نهایت، ایجاد فرهنگی که در آن منازعههای سازنده تشویق میشوند و اهداف بهروشنی تعریف شدهاند، میتواند به کاهش مدیریت سطحی و بهبود عملکرد کلی سازمان منجر شود.
منبع: HBR